سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پنجره ها
به مناسبت شهادت امام هادی علیه السلام

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی

که هر کجا رود افتد به دام صیادی

به دانه‌ای دُّر یکدانه می‌دهد برباد

نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقّادی


چنان اسیر هوا و هوس شدم که نپرس

نه حال نغمه سرایی نه طبع وقّادی

دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر

مدار از همه عالم امید امدادی

مگر ز قبله حاجات و کعبه مقصود

ملاذ حاضر و بادی علیّ ‌الهادی

محیط کون و مکان نقطه بصیر وجود

مدار عالم امکان مجرّد و مادی

شَها تو شاهد میقات «لِی مَعَ اللّهی»

تو شمع جمع شبستان مُلک ایجادی

صحیفه ملکوتیّ و نسخه لاهوت


ولیّ عرصه ناسوت بهر ارشادی

مقام باطن ذات تو قاب قوسین است

به ظاهر ارچه در این خاکدان اجسادی

کشیدی از متوکل شدائدی که به دهر


ندیده دیده گردون ز هیچ شّدادی

گهی به برکه درندگان گهی زندان


گهی به بزم مِی و سازِ باغی عادی

تو شاه یکّه سواران دشت توحیدی

اگر پیاده روان در رکاب الحادی

ز سوز زهر و بلاهای دهر جان تو سوخت

که بر طریقه آباء و رسم اجدادی

 

آیة الله غروی اصفهانی


لینک | نوشته شده در دوشنبه 90/3/16ساعت 12:4 عصر توسط ربیع... | نظر
بدون تفسیر ...

15 خرداد سال 1342

 


لینک | نوشته شده در یکشنبه 90/3/15ساعت 7:42 صبح توسط ربیع... | نظر
خاطره ای از حاج آحمد آقا...

روزی که شاه فرار کرد تمام نمایندگان رسانه های گروهی دنیا در نوفل لوشاتو با حضرت امام برنامه مصاحبه داشتند .شاید 15 شبکه تلویزیونی در سراسر دنیا به طور مستقیم این برنامه را پخش می کردند: زیرا یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ انقلاب به وقوع می پیوست.

همه می خواستند نظر امام را بدانند. ایشان چند دقیقه صحبت کردند، بعد از من سئوال کردند: ظهر شده است؟ گفتم : همین الان ظهر شد. امام گفتند: والسلام علیکم و رحمه الله. در آن لحظه، ایشان موضوع به آن اهمیت را به خاطر اقامه نماز در اول وقت رها کردند. در شرایطی که رسانه های بیگانه برای میلیونها بیننده خود در حال ارسال خبر مصاحبه امام بودند، امام اقامه نماز در اول وقت را بر ادامه مصاحبه ترجیح دادند.


لینک | نوشته شده در یکشنبه 90/3/15ساعت 6:59 صبح توسط ربیع... | نظر
هر کس تورا شناخت، دل از دیگرى برید ...

اى بوسه گاه جن و ملک، خاک پاى تو

جان تمام عالم خاکى فداى تو

اى اختر سپهر ولایت، که تا ابد

عالم منور است به نور لقاى تو

از شهریار کشور دانش، که در جهان

نشناخت کس مقام تو را جز خداى تو

اى ریزه خوار سفره علمت جهانیان

خورشیید علم، کرده طلوع از سراى تو

اى باقر العلوم که هنگام مکرمت

باشد هزار حاتم طایى گداى تو

پنجم ولى و حجت خلاق عالمى

لوح دل است مهر به مهر و ولاى تو

در عرصه وجود نهى قبل از آنکه پاى

داده سلام احمد مرسل براى تو

هر کس تورا شناخت، دل از دیگرى برید

بیگانه گشت با همه کس، آشناى تو

فولادى است پیر غلام شکسته دل

چشم امید بسته، به لطف و عطاى تو


لینک | نوشته شده در شنبه 90/3/14ساعت 2:28 عصر توسط ربیع... | نظر
نخل طوبی چه معطر ثمری آورده...

لبم شهد و دهانم چشمه و فیض و کلامم جان

سزد با جان خود ریزم به خاک پای جانانش

امام پنجم و معصوم هفتم حضرت باقر

که تا شام ابد بادا سلام از حی منانش

لقب باقر، محمّد نام او، کنیه ابا جعفر

تعالی الله از این کنیه و این نام و عنوانش

رجال علم از صبح ازل، مرهون گفتارش

جهان فضل تا شام ابد، مدیون احسانش

سجود آورده خلقت از پی تعظیم بر خاکش

سلام آورده جابر از رسول حسن سبحانش

عجب نبود اگر در باغ رضوان پای بگذارد

اگر در حشر، شیطان دست خود آرد به دامانش

عجب نی گر شفا بخشد نگاهش چشم جابر را

که هر کس درد دارد خاک کوی اوست درمانش

چراغ روشن دل‌هاست قبر بی چراغ او

چه غم گر نیست شمع و آستان و سقف و ایوانش

نسیمی از بقیعش روح بخشد صد مسیحا را

سزد بر کسب فیض از طور آید پور عمرانش

ضریحش کعب? دل بود و ایوانش بهشت جان

الهی بشکند دستی که آخر کرد ویرانش

شنیدی لال شد یک لحظه دانشمند نصرانی

میان جمع در پیش بیان و نطق و برهانش

کی‌ام من تا ثنای حضرتش را خوانم و گویم

خدا باشد ثناگویش، نبی باید ثناخوانش

فروغ دانشش بگرفت چون خورشید، عالم را

که هم انوار ایمان بود و هم اسرار قرآنش

گهی دادند در اوج جلالت نسبت کفرش

گهی بستند بهتان و گهی بردند زندانش

ولی عصر در شب‌های تاریک است، زوارش

تمام خلق عالم پشت دیوارند مهمانش

کنار قبر او جرات ندارد زائری هرگز

که ریزد قطر? اشکی بر او از چشم گریانش

مگو در روضه‌اش شمع و چراغی نیست، می‌بینم

که باشد هر دلی تا بامدادان شمع سوزانش

به عهد کودکی از خورد سالی دید جدش را

که مانده روی زخم سینه، جای سم اسبانش

اگر در روز محشر هم ببینی ماه رویش را

نشان تشنگی پیداست بر لب‌های عطشانش

دوید از بس که با پای برهنه در دل صحرا

کف پا شد چو دل مجروح، از خار مغیلانش

دریغا آخر از زهر جفا کردند مسمومش

نهان با پیکرش در خاک شد غم‌های پنهانش

بوَد در شعل? جانسوز، نظم «میثمش» پیدا

غم نـاگفتـه و سـوز دل و رنج فـراوانش


  حلول ماه رجب المرجب و ولادت مسعود و میمنت اثر باقرآل محمد (ع) بر شیعیان و محبین امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب(ع) مبارک باد.


لینک | نوشته شده در شنبه 90/3/14ساعت 2:22 عصر توسط ربیع... | نظر
Copyright By rabiolanaam - This Template Designed By HOTWEBS